مفاهیم حمایت و مقاومت سطح معاملات بدون شک دو مورد از مهمترین ویژگیهای تحلیل تکنیکال هستند.
در ابتدا، توضیح و ایده پشت شناسایی این سطوح آسان به نظر میرسد، اما همانطور که متوجه خواهید شد، حمایت و مقاومت میتواند به اشکال مختلف نمایان شود و تسلط بر این مفهوم دشوارتر از آنچه در ابتدا به نظر میرسد؛ خواهد بود.
حمایت سطح قیمتی است که در آن میتوان انتظار داشت که روند نزولی به دلیل تمرکز تقاضا یا علاقه زیاد به خرید متوقف شود. با کاهش قیمت داراییها یا اوراق بهادار، تقاضا برای سهام افزایش مییابد و در نتیجه خط حمایت تشکیل میشود. در همین حال، مناطق مقاومت به دلیل بهره فروش زمانی به وجود میآیند که قیمتها افزایش یافته است.
هنگامی که یک منطقه حمایت یا مقاومت شناسایی شد، آن سطوح قیمت میتوانند به عنوان نقاط ورود یا خروج بالقوه عمل کنند، زیرا وقتی قیمت به نقطه حمایت یا مقاومت میرسد، یکی از این دو کار را انجام میدهد: برگشت به عقب. از سطح حمایت یا مقاومت، یا سطح قیمت را نقض کرده و به مسیر خود ادامه میدهد—تا زمانی که به سطح حمایت یا مقاومت بعدی برسد.
زمان بندی برخی از معاملات بر این باور است که مناطق حمایت و مقاومت شکسته نمیشوند. خواه قیمت توسط سطح حمایت یا مقاومت متوقف شود، یا از بین برود، معاملهگران میتوانند روی جهت “شرط” کنند و به سرعت تشخیص دهند که آیا آنها درست هستند یا خیر. اگر قیمت در جهت اشتباه حرکت کند، موقعیت میتواند با ضرر کوچک بسته شود. با این حال، اگر قیمت در جهت درست حرکت کند، حرکت ممکن است قابل توجه باشد.
محدودهی مقاومت محدودهای است که در آن قدرت فروش آنقدر زیاد شده که بازار در برابر افزایش قیمت مقاومت نشان میدهد. اعتقاد بر این است که در روند صعودی زمانی که قیمت به محدوده مقاومت میرسد، عرضه نسبت به تقاضا افزایش پیدا کرده و این باعث جلوگیری از افزایش بیشتر قیمت خواهد شد.
البته ناحیه مقاومت همیشگی نیست و میتواند شکسته شود. معمولا شکسته شدن ناحیهی مقاومت نشان دهنده شروع یک روند صعودی قویتر است. نکته قابل توجه این است که سطوح مقاومت پس از شکسته شدن به حمایت تبدیل میشوند.
محدودهی حمایت محدودهای است که در آن قدرت خرید آنقدر زیاد است که بازار در برابر کاهش قیمت مقاومت نشون میدهد. اعتقاد بر این است که در روند نزولی زمانی که قیمت به محدوده حمایت میرسد، تقاضا نسبت به عرضه افزایش پیدا کرده و این باعث جلوگیری از کاهش بیشتر قیمت میشود.
البته ناحیه حمایت هم همیشگی نیست و میتواند شکسته شود. شکسته شدن ناحیهی حمایت نشان دهنده شروع یک روند نزولی قویتر است. سطوح حمایت پس از شکسته شدن به مقاومت تبدیل میشوند.
بیشتر معاملهگران با تجربه میتوانند داستانهایی در مورد اینکه چگونه سطوح قیمتی خاص تمایل دارند تا معاملهگران را از فشار دادن قیمت یک دارایی اساسی در جهت خاصی بازدارند، به اشتراک بگذارند. به عنوان مثال، فرض کنید جیم بین ماههای مارس و نوامبر موقعیتی در سهام داشت و انتظار داشت ارزش سهام افزایش یابد.
بیایید تصور کنیم که جیم متوجه میشود که قیمت چندین بار در طول چندین ماه به بالای ۳۹ دلار نمیرسد، حتی اگر به بالاتر از آن سطح نزدیک شده است. در این حالت، معاملهگران سطح قیمت نزدیک به ۳۹ دلار را سطح مقاومت مینامند. همانطور که از نمودار زیر میبینید، سطوح مقاومت نیز به عنوان یک سقف در نظر گرفته میشوند، زیرا این سطوح قیمتی مناطقی را نشان میدهد که گویا بنزین رالی قیمت در آن منطقه تمام شده است.
سطوح حمایتی در روی دیگر سکه قرار دارند. حمایت به قیمتهایی در نمودار اشاره دارد که با جلوگیری از کاهش قیمت دارایی به عنوان یک طبقه عمل میکنند. همانطور که از نمودار زیر میبینید، توانایی شناسایی سطح حمایت نیز میتواند با فرصت خرید همزمان باشد، زیرا به طور کلی این منطقهای است که فعالان بازار ارزش بازار را میبینند و دوباره شروع به بالا بردن قیمتها میکنند.
مثالهای بالا نشان میدهند که یک سطح ثابت از افزایش یا کاهش قیمت دارایی جلوگیری میکند. این مانع ثابت یکی از محبوبترین شکلهای حمایت/مقاومت است، اما قیمت داراییهای مالی به طور کلی روند صعودی یا نزولی دارد، بنابراین دیدن این موانع قیمتی در طول زمان غیرعادی نیست. به همین دلیل است که مفاهیم روند و خطوط روند هنگام یادگیری حمایت و مقاومت نیز مهم هستند.
زمانی که بازار روند صعودی را طی میکند، با کند شدن روند قیمت و شروع به حرکت به سمت خط روند، سطوح مقاومت شکل میگیرد.
بسیاری از معاملهگران به قیمت اوراق بهادار توجه زیادی میکنند، زیرا به سمت حمایت گستردهتر خط روند کاهش مییابد، از نظر تاریخی، این منطقهای بوده است که از کاهش قابل ملاحظه قیمت دارایی جلوگیری میکرده. به عنوان مثال، همانطور که در نمودار زیر می بینید، یک خط روند میتواند برای چندین سال از یک دارایی پشتیبانی کند. در این مورد، توجه کنید که چگونه خط روند قیمت سهام نیومونت را برای مدت طولانی افزایش داد.
از سوی دیگر، زمانی که بازار روند نزولی دارد، معامله گران به دنبال یک سری پیکهای نزولی خواهند بود و سعی میکنند این قلهها را با یک خط روند به یکدیگر متصل کنند. هنگامی که قیمت به خط روند نزدیک میشود، بیشتر معامله گران مراقب فشار فروش دارایی هستند و ممکن است وارد یک موقعیت فروش شوند زیرا این منطقه ای است که در گذشته قیمت را به سمت پایین سوق داده است.
حمایت/مقاومت یک سطح مشخص، چه با یک خط روند یا از طریق هر روش دیگری کشف شود، هر چقدر که قیمت از نظر تاریخی قادر به حرکت فراتر از آن نباشد، قویتر تلقی میشود. بسیاری از معاملهگران تکنیکال از سطوح حمایت و مقاومت شناساییشده خود برای انتخاب نقاط ورود/خروج استراتژیک استفاده میکنند، زیرا این مناطق اغلب قیمتهایی را نشان میدهند که بیشترین تأثیر را در جهت یک دارایی دارند. اکثر معامله گران در این سطوح به ارزش پایه دارایی اطمینان دارند، بنابراین حجم آن به طور کلی بیش از حد معمول افزایش مییابد و ادامه افزایش یا کاهش قیمت را برای معاملهگران دشوارتر میکند.
یکی دیگر از مشخصههای مشترک حمایت/مقاومت این است که قیمت دارایی ممکن است برای حرکت فراتر از یک عدد گرد، مانند ۵۰ یا ۱۰۰ دلار به ازای هر سهم، مشکل داشته باشد. بیشتر معاملهگران بیتجربه تمایل به خرید یا فروش داراییها زمانی دارند که قیمت آن در یک عدد کامل باشد، زیرا احتمال بیشتری وجود دارد که احساس کنند یک سهام در چنین سطوحی ارزش منصفانه دارد. بیشتر قیمتهای هدف یا توقف سفارشهای تعیینشده توسط سرمایهگذاران خرد یا بانکهای سرمایهگذاری بزرگ، به جای قیمتهایی مانند ۵۰.۰۶ دلار، در سطوح قیمتی گرد قرار میگیرند. از آنجایی که بسیاری از سفارشها در یک سطح قرار میگیرند، این اعداد گرد به عنوان موانع قیمتی قوی عمل میکنند. اگر همه مشتریان یک بانک سرمایه گذاری سفارشات فروش را با هدف پیشنهادی مثلاً ۵۵ دلار انجام دهند، جذب این فروشها به تعداد بسیار زیاد خرید نیاز دارد و بنابراین، سطحی از مقاومت ایجاد میشود.
اکثر معاملهگران تکنیکال از قدرت شاخصهای فنی مختلف، مانند میانگینهای متحرک، برای کمک به پیشبینی حرکت کوتاهمدت آینده استفاده میکنند، اما این معاملهگران هرگز توانایی این ابزارها برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت را درک نمیکنند. همانطور که از نمودار زیر میبینید، میانگین متحرک یک خط دائما در حال تغییر است که دادههای قیمت گذشته را صاف میکند و در عین حال به معاملهگر اجازه میدهد حمایت و مقاومت را شناسایی کند. توجه داشته باشید که چگونه قیمت دارایی در میانگین متحرک زمانی که روند صعودی است حمایت میکند و چگونه در هنگام کاهش روند به عنوان مقاومت عمل میکند.
معاملهگران میتوانند از میانگینهای متحرک به روشهای مختلفی استفاده کنند، مانند پیشبینی حرکت به سمت روند صعودی زمانی که خطوط قیمت از میانگین متحرک کلیدی عبور میکنند، یا برای خروج از معاملات زمانی که قیمت به زیر میانگین متحرک میرسد. صرف نظر از نحوه استفاده از میانگین متحرک، اغلب سطوح حمایت و مقاومت “خودکار” را ایجاد میکند. بیشتر معاملهگران دورههای زمانی مختلفی را در میانگینهای متحرک خود آزمایش میکنند تا بتوانند بهترین عملکرد را برای این کار خاص پیدا کنند.
در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهای زیادی برای شناسایی موانع در برابر اقدامات آتی قیمت ایجاد شده است. این شاخصها در ابتدا پیچیده به نظر میرسند و استفاده موثر از آنها اغلب به تمرین و تجربه نیاز دارد.
برای مثال، ابزار اصلاح فیبوناچی در میان بسیاری از معاملهگران کوتاهمدت مورد علاقه است، زیرا به وضوح سطوح حمایت/مقاومت بالقوه را شناسایی میکند. استدلال پشت این که چگونه این اندیکاتور سطوح مختلف حمایت و مقاومت را محاسبه میکند خارج از محدوده این مقاله است، اما در شکل ۵ توجه کنید که چگونه سطوح شناسایی شده (خطوط نقطه چین) موانعی برای جهت کوتاه مدت قیمت هستند.
شناخت سطوح حمایت و مقاومت می تواند در مدیریت ریسک، تشخیص نقاط بحرانی ورود و خروج، شناسایی روند بازار و داشتن استراتژی معاملاتی بهتر به شما کمک کند.
حمایت به عنوان کف قیمت و مقاومت به عنوان سقف عمل میکند. روشهای مختلفی برای تشخیص حمایت و مقاومت وجود دارد که برخی از آنها بر اساس تعامل قیمت و برخی از آنها بر اساس اندیکاتورهای تکنیکال عمل میکنند. نکته ای که باید در نظر داشته باشید این است که هیچ قانون صد درصدی برای تشخیص این مناطق وجود ندارد. قابل اعتمادترین مناطق پشتیبانی و مقاومت مناطقی هستند که توسط چندین استراتژی تایید میشوند.